سنگ صبور

متن مرتبط با «گریه کنم یا نکنم» در سایت سنگ صبور نوشته شده است

جفای یار...

  • جفای یار...من همانم که خـزان را در بهارم دیده امبی وفـایی و دورنگی در دیـارم دیده اماز جفـای دشمنان هـرگـز نمیرنجم ز بسزخـمهای بیشمار از دست یــارم دیده امآنچنــان این غصه و غمها مــرا آزرده اندروز روشن را شبیـه شــام تــارم دیده امبا که گویم بازی چرخ فلک با من چه کردبی وفایی ها کـه من از روزگارم دیده امچون درختی از هجوم وحشی طوفان وبادزیــر پـاهـایـم شکسته شاخسارم دیده امپیش چشم دیگران گاهـی میـان خنـده هامن فــراوان گریـه ی بی اختیـارم دیده امنام خود را در غزل نامیده ام سنگ صبـورچون دگر غارت زده صبر و قرارم دیده ام#جوادالماسی(سنگ صبور)@javadalmasi59 کانال اشعار + نوشته شده در جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ ساعت 19:20 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یاد تو...

  • یاد تو ...منو یـاد تــو مینـدازه صــدای خنـده ای گاهینگاهـی ســاده و گیــرا وَ یـا هر صورت ماهیبـه هــرجـا میــروم یـادت مثـال سایه می آیدنمیدانم چـه باید گفت تـو هم فکر منی شایدمنــو یـاد تــو میندازه غــم و دلتنگی و شادیشبیه تــو یکــی رد شد دوبــاره یــادم افتادیصدای خنـده های تـو هنوز میپیچه تو گوشمفراموشم نخواهی شد وَ من بیهوده میکوشممن و یــاد تــو میندازه صــدای بـوق ماشینهاکــه میگفتـی دل آزاره صــدای تـــو مـخ اینهادلم تنگه واسه اخــم و واسه لجبازیات ای یارکه من ای کاش میدیدم تو رو حتی شده یکبارمنــو یــاد تـــو مینــدازه هـــوای ابـــری پاییــزگل و پـروانه و شمع و خلاصه هر که و هرچیزنمیشه مثــل تــو پیــدا کسی سنگ صبـــور مناگر چـه رفته ای امـا نشستی خوش بجان وتن#جوادالماسی(سنگ صبور)@javadalmasi59 کانال اشعار + نوشته شده در جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت 21:0 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دنیای بدون جنگ

  • دنیای بدون جنگ...میشوم نقاش و دنیــا را پر از غــــم میکشمسینه هــای خسته را پـر سوز وماتم میکشمجنگ و خونـریزی و ظلم و کینه ورنگ و ریاایـن جهان سبــز و خــرم را جهنــم میکشمظالمان در هـر کجــا همواره جولان میدهنددر میــــان هـــر نفـس آه دمــــادم میــکشمدیده ام خون میچکد هرلحظه از چنگال جنگگریـه هــا را زیـر بــاران های نـم نـم میکشموای از این دنیا که در آن کودکان را میکشندجـــای خنــده گـریـه بــر لبها منظم میکشمبشنوم هـر ثانیه هـر لحظه چون اخبار تلخهرکسی را روز وشب با غصه همدم میکشمشاعـری سهم شما بـاشد کـه من سنگ صبورمیشوم نقاش و دنیــا را پــر از غــم میکشم#جوادالماسی(سنگ صبور)@javadalmasi59 کانال اشعار + نوشته شده در پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲ ساعت 0:28 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ترانه ـ یاغدی یاغیش..

  • یاغدی یاغیش ...《ای گوزل باخیش ـ منیله دانیش ـ کوسمه سن باریش ـ دونیامسان》آیریلیخ دیمه ـ بیلمیسن مگه ـ سن بو قلبیمه ـ سولطانسان وای دنه دنه یاغدی یاغیش، سنی یادیما سالدی یاغیشهرگجه گونوز کوچه لرده  ،صبریمی الدن آلدی یاغیشآغلییب گولک ـ غمللری بولک ـ گوز یاشین سیلک ـ گوزللردنهمقدم اولاخ ـ  ییخیلیب دوراخ  ـ گل کی دویمیاخ ـ سوزللردن   وای دنه دنه یاغدی یاغیش، سنی یادیما سالدی یاغیشهرگجه گونوز کوچه لرده ،صبریمی الدن آلدی یاغیشقاش گوزی قارا ـ   من سنه فدا ـ ناز وخوش ادا ـ دیلبرسنایسترم سنی ـ ایسته سن منی ـ ئتمه دوشمنی ـ سرورسنوای دنه دنه یاغدی یاغیش، سنی یادیما سالدی یاغیشهرگجه گونوز کوچه لرده ،صبریمی الدن آلدی یاغیش#جوادالماسی(سنگ صبور)@javadalmasi59    کانال اشعار + نوشته شده در پنجشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 9:6 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حسرت بسیار...

  • حسرت بسیار ...دلم از بیکسی ام نیمه شبی تار گرفت دلم از اینهمه غــم ، اینهمه آزار گرفت آمـدم تـا کـه شکایت کنم از چرخ فلکاین دل غمزده از حسرت بسیار گرفت هرکه آمد به دل غمزده ام غصه نهاد کو طبیبی که سراغ از من بیمار گرفت گله پشت گله از بازی تقدیر چه سودبه هم آغوشی گل در بغل خار گرفت میل دیدار تـو دارد دل وامانده ی من گـذر تلخ زمــان فـرصت دیـدار گرفت خواستم تا بنویسم غم دل سنگ صبوردفترم شعله کشید و دل خودکار گرفت#جوادالماسی(سنگ صبور)@javadalmasi59    کانال اشعار + نوشته شده در یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 20:25 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یاد تو ...

  • باز با یادت گذر از کوچـه یِ غم میکنمگوشِ دنیا را پر از اندوه و ماتم میکنم خاطرات تلخ و شیرینی که باهم داشتیمرویِ هـم میچیـنم و شبـها منظـم میکنم جـایِ خالیِ تــو را با عکس تو پر میکنم بودنت را در کنار, ...ادامه مطلب

  • خیاط زمانه ...

  • خیاط زمـانـه بـه تنــم رخت عـــزا دوخت آمــاده ی پــرواز شدم بال و پــرم سوخت دل خستـه تـر از خسته تـرین آدم ِاین شهر از زنـدگی و عشق بـه جـز غصه نیاندوخت بیچاره تر از من بـه جهان هیچکسی نیستدیدم که ک, ...ادامه مطلب

  • نقاش دنیا ...

  • من اگـر روزی شود نقــاش این دنیـا شوم، این جهان را عاری از هرغصه و غم میکشم بهـرِ دلهـا مهــربـانی، بـی قــراری، همــدلی ،خنـده را پیـوستـه بــر لبـها منظـم میکشم زشت و زیبـا خالـق و پـروردگار ما یکسی, ...ادامه مطلب

  • یاغما یاغیش ...

  • یاغیسان خاطیره لر گوللرینی ایسلادیسان ، یاغما یاغیشسالیسان یاده کئچن گوننریمی،آغلادیسان ،یاغما یاغیش گور گتوردون منی هاردان هارا ای بخت سنی خار اولاسان سارالان گوللره بَنظَر منی چوخ اوخشادیسان ، یاغما, ...ادامه مطلب

  • به یاد تو ...

  • و من دوباره کوچه را به یاد تو قدم زدممثال هـر شبم غزل به یاد تـو قلم زدم صدای گریه ام شبی به گوش آسمان رسدکه من سکوت خانه را به خاطرت بهم زدمکسی سـوال میکند دلیـل زنـده بودنمو من برای زندگی دوباره از تو دم زدم چه کرده ای تو با دلم دوباره دل نمیشود؟اگر چه خنده میکنم به پشت خنده غم زدم بیا و روح خسته را رها کن از خودم ببرکه من دوباره عشق را به سینه ام اَلَم زدم تمام حس و حال من فدای یک نگاه توکه بیت, ...ادامه مطلب

  • نخندم چه کنم ؟

  • (کارم از گریه گذشته است نخندم چه کنم ؟)در به روی همه جز غصه نبندم چـه کنم ؟ دست مـن هیـچ زمانی نرسد دامـن تومن زمین بودم و تو مـاه بلندم چه کنم ؟رفتی و هیچ نگفتی که چـه کردی با منبعد تـو هیچکسی را نپسندم چـه کنم ؟ پـرپـرواز مـرا تیـر جفای تـو شکستمـرغ پر زخمی وآزاد به بندم چه کنم ؟ سـربـازار وفـا چـ, ...ادامه مطلب

  • یادش بخیر

  • یادش بخیر در زیر باران با تو آن شبمن بودم وچشم خیابان بـا تو آن شب با بـوی باران بوی تـو سرمست بودمآواز ولبـهای غزلخوان باتـوآن شبآغوش مـن بود و سرت بر شانه ی منتا آسمان رفتیم و مهمان بـا تو آن شب من بـا صـدای خنـده ات آرام بـودمشد بی کسیهایی که جبران با تو آن شب مـا هم صدا با قطره ی بـاران نشستیمشـ, ...ادامه مطلب

  • ترسم که نیایی

  • ترسم کـه نبـاشی و شبی زار بمیـرمیکـبار نـه از عشق تو صد بار بمیـرم در محکمه ی عشق تو محکوم منم مندستـور بده تـا کـه گنهکار بمیـرم رفتی و شده خاطـره ها قاتل جـانمعمـری که فنـا رفته و بیمار بمیـرم گفتـم کـه تحمل بکـنم درد فراغـتلبـریز شده صبـرم و ناچـار بمیـرم سهمم شده از عشق تو غمنامه نوشتنیک شب ب, ...ادامه مطلب

  • یاد تو

  • باز هم شب آمد و چشمان گریان وای نهباز هم من با غم ات سردر گریبان وای نه بی تو محکومم به تنهایی در دستان بادسایه ام حتی شده از من گریزان وای نه خاطرت در خاطراتم دلبری ها میکندمثل من دلتنگ تو گلهای گلدان وای نه ماه میگفت شاید امشب ردشوی از شهر مامنتظر همراه من ،کوچه خیابان وای نه آسمان شهر دل پر شد از ابر بیکسیابر دلتنگی و رگباری و طوفان وای نه میکشم بی تو نفس اما نفس را در قفسبی تو این دنیا برایم مثل زندان وای نه مینویسم در کنار عکس تو سنگ صبوردروجودم میدهد یاد تو جولان وای نه جواد الماسی,یاد تو,یاد تو در دل من,یاد تو هر تنگ غروب,یاد تو محمد اصفهانی,یاد تو اصفهانی,یاد تو می افتم,یاد تو مارا بس است,یاد تو شعرامو میسوزونه,یاد تو امید عامری,یاد تو دردل من طوفان ...ادامه مطلب

  • خیاط زمانه

  • خیاط زمانه به تنم لباس غم دوخت آماده پرواز شدم بال و پرم سوخت اینجا که به جز غم مرا همنفسی نیستاز سوختن دم به دمم ساختن آموخت طعنه مزنیدم که چرا سرد و خزانم از دوست وفا خواسته بودم که نفروخت چون جنگل وحشی که در آن شعله بیفتد صد شعله کشید آتش و صد شعله برافروخت تقصیر دلم نیست که غمنامه نوشته اماز ظلم و جفا بود دلم بیکسی اندوخت من پیر تر از سنم و در آینه دیدمدر بیکسی اش یک نفری دوباره میسوخت من سنگ صبورم که بسوزم پی غمهااز سوختن دم به دمم ساختن آموخت #جوادالماسی (سنگ صبور ), ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها