سنگ صبور

متن مرتبط با «عشق سرابی بیش نیست» در سایت سنگ صبور نوشته شده است

عشق حسینی

  • «با همه بــار ِگنــاهم عاشقت هستم حسین »با تمام سوز و آهم عاشقت هستم حسین روسیاهم ، روسیاهم ، روسیاهم ، روسیاهبا همین روی سیاهم عاشقت هستم حسینمیــزنم بـر سینـه سنگ عشق تـو تا زنده ام چونکه با تو روبر, ...ادامه مطلب

  • عشق حسین (ع)

  • «گذرم تا به در خانه ات افتاد حسینخانه آباد شدم خانه ات آباد حسین»افتخارم همه این است که در بند توامبنده ی حلقه به گوشم مکن آزاد حسینگر برانی ز درت من به کجا رو ببرم ؟منکه عمری زده ام نام تو فریاد حسین, ...ادامه مطلب

  • ای عشق ...

  • به دل زخـمِ فـراوان دارم ای عشقعجب حال ِپـریشان دارم ای عشقهـزاران زخـم کهنه بـــر دلم هست ِو مِیلی رو به پایان دارم ای عشقجفـا ازدوستــان دیــدم ،چه بیجا گله از نـــارفیــقان دارم ای عشقنمیدانی من هـ, ...ادامه مطلب

  • اخرین عشق ...

  • نام زیبای تو آمد شد گل افشان دفترم تا بدانی ازهمیشه من به تو عاشق ترم باز بیدارم به یادت مثل هر شب امشبم آتشی سوزانده از عشق ات تمام پیکرم باز یادت در دلم امشب قیامت میکندبی تو بودن تا ابد هرگز نباشد باوž, ...ادامه مطلب

  • عشق یعنی...

  • عشق یعنی که دلم برای تو تنگ شودطپش قلبِ منم بـا تو هماهنگ شود عشق یعنی که من صاحب قلبت بشوم بین عقـل و دل من برسر تو جنگ شود عشق یعنی که یک روح ولی در دو بدن دل تو با دل من ساده و یک رنگ شود عشق یعنی بـه کنار تو به سامان برسم همه آواز جهان با تو خوش آهنگ شود عشق یعنی تـو نباشی و دلـم دق بکندزندگی کردن من بی تو به من ننگ شود عشق یعنی بکشی دست نوازش به سرمهرصدا درنظرم جز تـو بد آهنگ شود عشق یعنی بشو,یعنی ...ادامه مطلب

  • مثل من کم نیست ...

  • توکه قدّت شبیه من ،به دست غصه ها خم نیستتوکه روز وشبت چون من، اسیردست ماتم نیست برای درد دل کردن ،کمی دیر است میدانم به غیر از سایه ام اینجا ،برایم یارو همدم نیست پر از بغضم ،پر از گریه ،پرم از حرفِ تکراریبه جز شعر وغزلهایم، برایم یار ومحرم نیست تمام آرزوهایم ،به دست غصه پژمردندگرفتارم به دردی که ،مرامحتاج مرهم نیست چه میدانی تو از دردی، که آبم کرده پنهانی برای کشتنم هرشب، گمانم کمتر از سم نیست به,نیست ...ادامه مطلب

  • حال دلم خوب نیست

  • از تو چه پنهان گلم، حال دلم خوب نیستغیر غـم و حسرت و، نالـه وآشوب نیست همسفرم درد وغم، همدم من اشک وآهلشگر بغض آمده، قدرت سرکوب نیستحسرت دیـدار تو، جـان مرا شب گرفتشهر پر از یوسف است، حال که یعقوب نیست حق منو دل نبود، این همه ویـران شدنجنس دلم سنگی و،آهن و یا چوب نیست آنـکه نمک پرورم، بود نمـکدان شک, ...ادامه مطلب

  • جز غم خبری نیست

  • اینجا که منم بی تو به جز غم خبری نیستمانند منِ خسته بدان خـون جگری نیست اینجـا منـم و دلـهره و چشم خیـابـانمونس به من و دفـتر من چشم تری نیستپاییزی ام و زردم و سـردم چو زمستانتاریکم و گویی به شب من سحری نیست باخـاطـره ها هـمسفرم در شب و روزمجز خاطره از کوچه ی من رهگذری نیست ای عشق چه سود از قـفس آزا, ...ادامه مطلب

  • بهترین عشقها

  • بی مهر علی عمر بشر ، هست حـرامبی حب ولایتش کار جهان ،هست تمام بر عـدل علی خـود خـدا گشته مشتریخورشید و ماه به کمالش میدهند، سلامشیـر خـدا بـاشـد و نان میبرد بـه یـتیممردانگی خلاصه شده در علی ، یک کلام چشم گردون چون علی هرگز نمیبیند به چشماولیـن مظلـوم عـالم باشد و ، اول امام گوش کن با گوش دل تا بشنو, ...ادامه مطلب

  • مجنون نیستم

  • لیلا برو ! شرمنده ام مجنون سابق نیستمدیرآمدی و من دگر آن مرد عاشق نیستم بعد تو بر زخم دل بس که نمک پاشیده اندمن حریف طعنه های این خلایق نیستم نیمه شبها تا سحر صد بار مُردن ساده نیستخسته ام لحظه شمار این دقایق نیستم کودک احساس را در خود به دار آویختمدرد این است با خودم همواره صادق نیستم یک گلستان و دو گل آفت زده دردست بادسینه ام تنگ است و دنبال شقایق نیستم این بماند که چه بود و چه گذشت بر من وَ تومن دگر در بند آن کشف حقایق نیستم بعد تو لیلی مرا سنگ صبورم خوانده اند هر که پرسیدش بگو مجنون لایق نیستم جواد الماسی, ...ادامه مطلب

  • عشق رفته

  • هوا بس ناجوانمردانه سرد استتمام لحظه هامان پرزدرد است چه فرقی میکند فصلم چه باشدکه رنگ آرزوها زرد زرد است تمام قلبها سنگی و بی روح به لوح دل نشسته خاک و گَرد است من از اقبال خود دارم گلایه که با من چون همیشه در نبرد است بگو در بدرقه با عشق رفته که سهم عشق رفته بَر نَگرد است به ظاهر چون قضاوت سخت باشد یکی چون چهره ی نامرد و مرد است بگو سنگ صبور اعداد زوج هم پس و پیشش همه اعداد فرد است جواد الماسی,عشق رفته,عشق رفته را چگونه برگردانیم,عشق رفته بر باد,عشق رفته برمیگرده,عشق ازدست رفته,برگرداندن عشق رفته,عشق از دست رفته من ...ادامه مطلب

  • بد نیست نه؟؟

  • گاهگاهی سفره ی دل وا کنی بد نیست نه؟بیکسی را با کسی نجوا کنی بد نیست نه ؟ برگ زرد خشک افتاده از آغوش درخت سنگ فرش کوچه را رسوا کنی بد نیست نه؟ فصل پاییز و خزان با چند بیت ازیک غزل زورکی فصل بهاری را به دلها جا کنی بد نیست نه؟ رو به روی آینه باشی و دنبال خودت یک منِ گم گشته را پیدا کنی بد نیست نه ؟ یک نفر باشی مقابل لشگری از درد و آه فاتح میدان شوی و معرکه برپاکنی بد نیست نه؟ با تن خسته دلی آزرده از نامردمی کفشهای استقامت را پا کنی بد نیست نه؟ یک تو را کم دارداینجا عشقهای این زمان ازدوباره من و تو را ما کنی بد نیست نه؟ سینه ات گنجینه ی اسرار شد سنگ صبوربیکسی را, ...ادامه مطلب

  • عشق و هوس

  • چون مخاطب شده کَر ناله و فریاد مکن پیش ویرانه نشین صحبت از آباد مکن عشقها رنگ هوس ،رنگ وفا داری نیست پیش شیرین دگر از صحبت فرهاد مکن قامت خم شده از غصه تماشایی نیستبا قد خم شده ای صحبت فولاد مکن آرزو ها همه پر زخمی و در کنج قفس مرغ زخمی پر و بال از قفس آزاد مکن دوست با شادی تو شاد به لب خنده زندپیش غیر ناله مزن دشمن و دلشاد مکن یا مده دست علی را به کسی یا به ابد بر سر عهد بمان سستی بنیاد مکن تارو خاموش بمان هیچ مگو سنگ صبورچون مخاطب شده کَر ناله و فریاد مکن جواد الماسی,عشق و هوس جملات زیبا,عشق و هوس,عشق و هوس شعر,عشق و هوس احسان خواجه امیری,عشق و هوس عکس,عشق و هوس شهرام شکوهی,عشق و هوس داستان,عشق و هوس حافظ,عشق و هوس رمان ...ادامه مطلب

  • عشق و سراب

  • هرچه من نقشه کشیدم تو برآبش کردیهمه ی دلخوشی ام را تو سرابش کردی در دلم وسوسه ی بودن تو غوغا کردسهم دل عشق نشد بس که جوابش کردی ساده دل بودم و حرفهای تو ویرانگر منبه کدامین گنه دل که کبابش کردی؟ لذت دیدن و بوسیدن و پروانه شدنهمه را باد خزان زد تو خرابش کردی آتش از چشم تو بارید و تنم شعله کشیدجای تو باز شما بود خطابش کردی این همه درد روا برمن نالان افسوسحق من عشق، ولی حیف عذابش کردی همه تن آه شدم درد شدم باریدم قطره ی اشک که با غصه کتابش کردی این منم خسته دل از سایه ی خود سنگ صبورهمه ی دلخوشی ام را تو سرابش کردی جواد الماسی,عشق و سراب,عشق سراب,عشق سرابی بیش نیست,عشق سراب است,اعشق سرابه,و عشق یعنی سراب ...ادامه مطلب

  • با عشق بیا

  • ویران تر ازآنم که دوباره آباد شوم از این قفس ِ تنگ ِ دل آزاد شوم بهمن شده هر ماه زمستانی و سردمکی یا به کجا دوباره مرداد شوم ؟ بغضی به گلو ، درد نهانی به سینهسخت است که با نای شکسته فریاد شوم درآینه دیدم کسی منتظرم نیست ای کاش که من همسفر باد شوم هر روز شاهد پرواز عزیزی بودم ازداغ کدامین گل خود داد شوم امروز کنار تو ام و قدر بدان پس روزی برسد که با فاتحه ای یاد شوم بر درد و غم و غصه اگر سنگ صبورم با عشق بیا دوست که دلشاد شوم #جوادالماسی@javadalmasi59,چگونه با عشق کنار بیایم,چگونه با عشق کنار بیاییم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها