نه مرهمی به مـن است برای زخم دلم
بغل کشیده ام آری سر پر بـلای خودم
غریب خانـه و شهرم بگو کجا بـروم ؟
حصارغصه کشیـدم به انزوای خودم
شکسته تر از سـن و سالـم و اکنون
خودم نشسته ام امشب درعزای خودم
قفس شکسته و صیـدی رها به پروازم
نمانده نـای پریـدن در هوای خودم
نه فال حافظ من خوش نه فال قهوه ی من
که هم صدا نشنیدم به جز صدای خودم
برای غصه وغمها نبـوده سنگ صبـور
دلم گرفته و تنگ است تنگ برای خودم
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار
برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 166