بیت بیت غزل از آن ِ تـو و ، در نظرت
شعر من تحفه ی ناچیز که شد بعد برو
بعد تـو رو به فنـا میـروم و شهر دلم
غارت از حمله ی چنگیز که شد بعد برو
ازنگاه بدِ باران دل من خون شده است
چشم باران به تو هم هیز که شد بعد برو
بعد تـو شیشه ی احساس دلم میشکند
تکه های دل من ریـز که شد بعد برو
همه ی عمر اگـر داد زدم عشق منی
کاسه ی صبر تو سرریزکه شد بعد برو
گفته بودم که بمان سنگ صبور دل من
نوبت مـردن دهلیـز کـه شد بعد برو
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار
برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 150