ازکوچه ی معشوق غریبـانه گذشتم
حس کرده ام آنروز که تحقیرشدن را
برحال دلم فرق ندارد که شب و روز
آمـوخته بـا خاطره درگیر شدن را
جای گله از هیچکسی نیست دلـم خواست
با عشق پر از دلهره زنجیر شدن را
در شهر دلم هیچ نشانی ز وفا نیست
با بیـکسی آموخته تفسیر شدن را
این درد کمی نیست ولی یاد گرفتم
با خوردن غمهای خودم سیر شدن را
با کودک احساس چه ها کرده ای ای عشق؟
اینگونه فراموش کند شیـرشدن را
بی سنگ صبور است دل سنگ صبورم
ازبغض بپـرسید زمین گیـر شدن را
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار
برچسب : صبور, نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 158