کوفه امشب بیقرار است بیقرار ، گل زمین افتاده است با دست خار
مسجد و محراب و منبر غرق خون ،برعلی نوبت رسیده وصل یار
بعد زهرا همدم مولا فقط آن چاه بود ،آه نخلستان فقط ازدرد او آگاه بود
اشکهایش تا سحر ازسوز دل ، شاهد شب گریه ی مولا فقط هم ماه بود
بعد زهرا شد سلامش بی جواب ،دردهایش بیشتر از صد کتاب
از غم آن صورت نیلی واز مسمار در ، سوخت قلب نازنین بو تراب
مردم کوفه تورا هرگز نفهمیدند علی ،قیمتت والا گهر بود ونسنجیدند علی
بعد زهرا که خزان برآرزوهایت نشست ،استخوان در گلویت را نپرسیدند علی
قطره باشد این جهان دریا علیست ،شاه مردان است بی همتا علیست
وصف مولا گر نوشته روسیه سنگ صبور ،شافع برحق روز محشرو اقبا علیست
جواد الماسی
برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 187