به کدامیـن گنـهم بال وپرم سوزاندی ؟
عشق من بود مگر بهر تو کـم بی انصاف؟
همه شب خاطره هـاقاتل جانـم شده اند
خاطراتی که کشندست چو سم بی انصاف
بیت بیت غـزلـم بی تـو فقط آه کشید
همه ی قـافـیه ها ریخت بهم بی انصاف
بعد تـو غصه و غم بس که عذابم دادند
قامتم زار وشکـسته شده خم بی انصاف
چهره ی زردو تنی خسته وقلبی بیـمار
میزنم بی تو در این کوچه قدم بی انصاف
بعد تونام من غـمزده شد سنگ صبور
همدمم بیکسی و بغض قلـم بی انصاف
جوادالماسی
برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 171