من همان غارت زده از آه و دردم
هستی ام غارت شده یک ورشکسته
گم شدم در خود نمیدانم که هستم
یک معما یک سوال یا قفل بسته
آنقدر از غصه گفتم یا نوشتم
هم قلم هم دفترم شد زار و خسته
مونس تنهایی من شعر غمگین
دردهایم را نوشتم دسته دسته
می فروشم دفتر اشعارم اما
تارو پود دفترم از هم گسسته
خنده ی تلخی زد و آرام گفتا
بس کن ای سنگ صبوردیوانه بسته
#کانال اشعار جوادالماسی (سنگ صبور)
@javadalmasi59
برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 158