ببخش ای دل...
دلخـوشیهای فــراوانـی بـدهکارم به دل
بینهایـت شِکوه از ظلم فلک دارم به دل
زخـمهای بیـشماری بــر تـن و از بیـکسی
دل پرستار من است و من پرستارم به دل
مـن نمیـدانم حـلالم میکنـد یـا اینـکه نه
لحظه لحظه میرسد ازبسکه آزارم به دل
بین عقل و دل اگر جنگی بپا شد یک زمان
عهد کـردم اختیــارم را کـه بسپـارم به دل
تاکنون از حال دل غافل اگر بودم چه غم
بعد از این باید فراوان وقت بگذارم به دل
بر غـم و بر غصه ام پیدا نشد سنگ صبـور
بعد از این هستم خودم هم یار وغمخوارم به دل
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار
برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 126