امشب دلــم گـرفتـه ، از درد مینـویسم
ایـن زندگی چـه برسر ، آورد مینـویسم
دیوانه بودم از عشق، قلب مرا شکستند
آری ز مــردمـــان ِ ، دمــسرد مینـــویسم
در کوچه های غربت، مانند من فراوان
مانند خود هـزاران ، شبـگرد مینویسم
بـادِ خـزان کـه آمد ، غـارت شد آرزویم
رنـگِ گـــل ِشقــــایـق ، را زرد مینویسم
بیگانه خنجرم زد، زخم زبان تو ای دوست
نــام تــو را پس از این ، نامـــرد مینویسم
دلتنگِ خنده ها و ، آن گریه هایم ای عمر
بــر کودکی بــه صد آه ، برگرد مینویسم
در اوج غم نشستم سنگ صبور من نیست
از بغضِ بـی صـدای ، یک مـــرد مینویسم
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار
برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 197