تیر نگاه...

ساخت وبلاگ

تیرِ نگاه  ...

مـن دربــه درِ نــاز ِدوچشمـان سیـاهت 
جـــانم بــه فــدای تو و آن طرز نگاهت


ای بیــخبر از من تـو کجـایی کـه ببینی
شب تا به سحر دوخته ام چشم براهت 


شاعـر شده ام تا کـه فقط از تـو بگویم 
از خنده و از اخم و از آن صورت ماهت


آهنـگِ وفــــا میچـکد از هــــر نفس تــو 
خوشحالم از اینکه شده ام خاطرِخواهت


آغوش تو هست امن ترین نقطه ی دنیا
مـن آمـده ام تــا کــه بگیــری به پناهت 


با پـای ِخـود افتــاده به دام ِتــو زلیخا 
آزاد مکـن یـوسفِ افتـــاده بــه چاهت 


من شاعر بی نام ونشان سنگ صبورم
خوش رفته نشان قلب مرا تیر نگاهت

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

سنگ صبور...
ما را در سایت سنگ صبور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 196 تاريخ : دوشنبه 16 دی 1398 ساعت: 12:46