سنگ صبور

متن مرتبط با «چه میشد اگر» در سایت سنگ صبور نوشته شده است

این چه ظلمیست...

  • آمدی خون به دلِ خون شده ی ما بکنی ؟پای غـم را بـه سر ِسفره ی دل وا بکنی ؟ منـکه دیــوار فــرو ریختــه از زلزلـه ام آمدی بـدتـر از ایـن معـرکه بر پا بکنی ؟ روز من چون شب ِظلمتگهِ بی حوصله هاستاین چه ظل, ...ادامه مطلب

  • نخندم چه کنم ؟

  • (کارم از گریه گذشته است نخندم چه کنم ؟)در به روی همه جز غصه نبندم چـه کنم ؟ دست مـن هیـچ زمانی نرسد دامـن تومن زمین بودم و تو مـاه بلندم چه کنم ؟رفتی و هیچ نگفتی که چـه کردی با منبعد تـو هیچکسی را نپسندم چـه کنم ؟ پـرپـرواز مـرا تیـر جفای تـو شکستمـرغ پر زخمی وآزاد به بندم چه کنم ؟ سـربـازار وفـا چـ, ...ادامه مطلب

  • اگرپرسید حالم را...

  • اگر پرسید حالم را بگو احوال من خوب استکمی تا قسمتی ابری بگو اقبال من خوب است کویر سینه ام خشک وگهی مایل به سرسبزیهمین سرسبزی اندک برای سال من خوب است همان زخم عمیق سینه را دارم که میسوزدو ناچارم بگویم سرنوشت و فال من خوب است نقاب خنده بر صورت و گریه پشت آن پنهان به پروازم نیازی نیست شکسته بال من خوب است مرا سنگِ صبورِ غم میان شعر ها خواندند اگر این خشکسالی هم نبود امسال من خوب است سفر خوش قاصدک دیدی اگر روزی نگارم رااگراحوال من پرسید بگو که حال من خوب است جواد الماسی, ...ادامه مطلب

  • چه میشد؟

  • در شهر دلت مهر و وفا بود چه میشد؟یا جای جفا صلح و صفا بود چه میشد؟ صد زخم زدی به سینه ی غمزده ی منیک لحظه بر این زخم دوا بود چه میشد ؟ افسوس بر عشقی که گرفتار هوس شد از بند هوس دلت رها بود چه میشد؟ تو سنگ شدی شیشه شدم باز شکستمبرقلبی که شکست حکم بقا بود چه میشد؟ من نذر دلم بسته به گیسوی بلندت این خواهش دل از تو روا بود چه میشد؟ تو سنگ زدی بر من و ناچار پریدم یک لحظه دلت یاد خدا بود چه میشد؟ خو کرده به غم های دلم سنگِ صبورم این غصه و غم باد هوا بود چه میشد ؟ جواد الماسی,چه میشد اگر,چه میشد گر مرا مادر,چه خوب میشد اگر ...ادامه مطلب

  • کاش میشد

  • کاش میشد لکه ها را پاک کرد خاطرات سوخته در خاک کرد کاش بغض سینه ها سنگین نبودعشقها مان با هوس رنگین نبود کاش میشد زندگی را ناب دیدچشمهای خستگی را خواب دید کاش میشد مهربان تر می شدیم با محبت نغمه خوان تر می شدیم کاش دلهامان اسیر غم نبود عاشق صادق در عالم کم نبود کاش میشد لحظه ها را شاد زیستاز غم و درد جهان آزاد زیست غم مخور سنگ صبور ِ غُصه ها رو سیاهی تا ابد سهمِ کلاغ ِقصه ها جواد الماسی,کاش میشد,کاش میشد زندگی تکرار داشت,کاش میشد سرنوشت از سرنوشت,کاش میشد گنه پنجره,کاش میشد آدمی وطنش را,کاش میشد باز کودک میشدیم,کاش میشد زندگی از سرنوشت ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها